Black_Shadow کاربر جدید
تاريخ عضويت: شنبه 29 تير 1387 تعداد ارسالها: 5 محل سكونت: جهنم عشق
شنبه 29 تير 1387 - 16:25 |
|
|
يا علي گفتيم و عشق آغاز شد.
سلامي به سياهي سايه ي سياه و نااميدي آخرين نگاه. سلام به تمامي دوستان عزيز و عزيزان دوست.نميدونم شما قبلا شبيه به اين تايپیک رو داشتید یا نه ولی من تصمیم دارم واسه پیشرفت اعضا و آشنایی بیشتر و محک زدن قدرت تخیل و کمی هم تفریح این موضوع رو مطرح کنم. امیدوارم خوشتون بیاد و به تخیل پردازی شما هم کمک کنه.
ما در اینجا هربار یک داستان رو شروع میکنیم و هرکسی فقط پنج خط اون داستان رو با تخیل خودش ادامه میده و این روند ادامه پیدا خواهد کرد تا بهترین پایان رو برای هر داستانی داشته باشیم و اینطوری یک داستان با تخیل چندین نفر خواهیم داشت که خیلی جالب و خواندنی خواهد بود. فکر کنم شاید بهتر باشه کمی بیشتر توضیح بدم. مثلا من امروز یه داستان رو با سه خط آغاز میکنم. یک کاربر دیگه داستان من رو با پنج خط ادامه میده و کابران دیگه هم همین کار رو ادامه میدن و در پایان یک کاربر پایان رو واسش انتخاب میکنه. فکر کنم واضح شد. دیگه... . حالا من شروع میکنم:
جنگ و نفرت، عشق و دوستی. همه و همه در این سه سال پشت سر گذاشته شد. چه بی گناهانی که برای قدرت گرفتن قدرت طلبان کشته نشدند و چه پاکانی که برای حماقت دیگران آلوده نشدند. دیگر راهی باقی نمانده است. سکوت همه جا را فرا گرفته ولی... .از گروه خارج شدم و به نوک قله رفتم تا در چشم دوستانم غم از دست دادن عزیزان را نبینم. غمی که همچنان ادامه خواهد داشت. به داستان من گوش کنید. این آغازی برای پایان ها خواهد بود.
خب دوستان ببینم شما چیکارش میکنید. میتونید این جملات رو به عنوان فلش بک استفاده کنید. خیلی دوست دارم ببینم شماها چطور ادامه میدید. |
_________________ در بازی زندگی با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است.
افسانه هرگز نمیمیرد.
رییس گارد تاریکی Black Shadow |
|