كنجكاو مدیر پروژه
تاريخ عضويت: 1 شنبه 29 شهريور 1383 تعداد ارسالها: 180 محل سكونت: نپتون-زمين
4 شنبه 22 تير 1384 - 03:49 |
|
|
خيلي دوست دارم از فرصتي كه پيش آمده حداكثر استفاده رو ببرم و مقاله هايي رو به جاي توضيحاتي كه لابلاي پست هام مي دادم (و تقريبا بي فايده بودن)، را آماده كنم! اما يك مشكل خيلي جدي دارم... اينكه آيا واقعا مي تونم سري هر يك از مقالات رو به ترتيب و تا آخر (حالا هر چقدر كه طول بكشه) ادامه بدم يا نه؟
فكر نمي كنم اين مشكل فقط مشكل بنده باشد! اينكه چند مقاله حاضر كنيم و بعدا دنباله آنرا رها كنيم مشكلي را حل نمي كند... واقعا جاي تقدير و تشكر از اعضايي مانند آقا اسحاق گل خاليه! افرادي كه مقاله ها را مرتب و دنباله دار ارائه مي كنند بسيار ارزشمند هستند. (هر چقدر هم كه بين مقالات فاصله بيفتد)
تا بحال چندين سري آموزشي در تلويزيون، مجلات، سايت و ... ارائه شده اند و همه همان مباحث اوليه و تكراري را عنوان كرده و مي كنند! پس زمان وارد شدن به مباحث مهمتر كي فرا مي رسد؟
همين الان چند مقاله حاضر كرده ام و مي خواهم آنها را ارسال كنم اما اينكه آنها را درست ادامه بدهم و به پايان برسانم برايم خيلي خيلي مهم است...
مباحث ساده و اوليه برنامه نويسي ويندوز و استفاده از DirectX تقريبا تمام شده اند، اما آيا مي توانم آنها را ادامه دهم؟ زماني كه براي نوشتن اين سري مقالات برنامه ريزي مي كردم يكي از دوستان (جناب آقاي صافدل؟) مشغول ارائه سري آموزشي سي پلاس پلاس بودند و فكر مي كردم آنرا ادامه مي دهند و از OOP و كلاس ها و ... هم صحبت مي كنند و توضيحات دقيق و كاملي ارائه مي كنند، اما متاسفانه اينطور نشد...
اكثر كتاب هايي كه (براي مثال) دايركت تري دي را آموزش مي دهند احتياج به پيش زمينه اي از سي و ++C دارند و همينطور درباره API و ...
مقالاتي كه در حال آماده شدن هستند اكثرا شيره و عصاره اي از چندين مقاله خارجي و تجربيات عملي خودم هستند و در آنها بقدري وارد جزييات شده ام كه هيچ مطلبي سطحي نباشد و هيچ مطلبي هم توضيح خيلي اضافه و خسته كننده اي نداشته باشد!
اما حالا مي بينم كه بايد برخي قسمت ها كاملا بازنويسي شوند و برنامه ريزي دقيقتري انجام بدهم تا مطالب مهم اما اضافي در ابتداي راه حذف شوند و به مقالات آينده موكول شوند و به جاي آنها از مثال هاي عملي و راه هاي ساده اي مانند آشنايي و استفاده از appWiz، انواع frameworkهاي آماده و ... كه باعث راحتي كار و در عين حال باعث بر طرف شدن خيلي ها از ترس هاي الكي مي شود، اقدام كنم چون خود سي براي برخي به اندازه كافي ترسناك هست! حالا گيج كننده بودن دايركت ايكس و استفاده از كلي typedef جديد براي اينترفيس ها و ... رو اضافه كنيد ببينيد چي ميشه؟!!!
پس اين ماجرا به كنار! حالا واقعا چند نفر از 1700+ نفر اعضاي سايت فعال هستند؟ چند نفر تا حالا برنامه نويسي كردن و با سي آشنايي دارن؟
پس يكي از كارهايي كه بايد انجام بدم (آرزو دارم كه بتونم) اينكه به شكلي مثل نظر سنجي يا ... ببينم دوستان ترجيح ميدن دايركت ايكس آموزش داده بشه و خودشون موارد مربوط به برنامه نويسي سي رو ياد بگيرن يا برنامه نويسي سي و ويندوز هم قبل يا همراه با اون آموزش داده بشه و اينكار و اينكه اون رو تا آخر انجام بدم، دلسرد نشم و ...!
حالا بازهم مي رسيم به همون سوال كه آيا امكان نوشتن و تهيه اين مقالات واقعا وجود دارد يا خير؟ آيا يك نفر مي تونه تمام اين قسمت ها رو به نحو احسن انجام بده؟
شايد بهتر باشه يك نفر سي رو آموزش بده و يكي دايركت تري دي رو؟ اما از روي چه سر فصلي؟ از روي چه منبعي؟ چطور مي شه اون دو يا چند نفر مقاله ها طوري در راستاي هم پيش ببرن كه كاملا نيازها رو بر طرف كنن؟ اينجاست كه نقش و نياز زياد ما به مقاله هايي مانند مقاله هاي جناب آقاي ميثم سلطاني (Jack) در مورد كار گروهي و ... احساس ميشه؟
به نظر من قسمت خاصي از فعاليت ما بايد مربوط به فرهنگ سازي باشه اينكه خودمون فرهنگي رو كه باهاش بزرگ شديم عوض كنيم و اونو اصلاح كنيم... نه اينكه بگيم صحبت درباره كرك و ... ممنوعه، چون ما با اين چيزا بزرگ شديم و كرك و ... برامون عاديه عاديه... فكر نمي كنم اينجا كسي از نرم افزارهاي اصلي استفاده كنه؟ پس هيچ كس نمي تونه ادعاي عملي در مورد طرفداري از كپي رايت و ... داشته باشه... اما كم كم ميشه اينكارو كرد و شروع اونهم قاعدتا بايد از نرم افزارهاي داخلي باشه...
حتي موارد ساده تر... همه ما ميدونيم و خيلي هامون (از جمله خود من) بزرگترين مشكلي كه داريم اينكه منابع رو نمي گيم و مي خوايم اونارو براي خودمون نگه داريم! اين حرف مسئله اي نيست كه يكي دو روزه بوجود اومده باشه و مربوط به راستگويي يا دروغگويي باشه اين فقط يك تفكر اشتباه كه ما فكر مي كنيم منابع اطلاعاتي مثل فرمول سري يك عطر يا يه محصول خاص هستن پس قاعدتا چنين تفكري باعث ميشه حتي نام نرم افزارها رو بهم نگيم!!! چون فكر مي كنيم ما جزو معدود افرادي هستيم كه اين رازو فهميديم و مخفي نگه داشتن اين راز يعني كليد موفقيت!!!
اين همون تفاوتيه كه باعث شده سايت هايي مثل ياهو و گوگل و ... با ارائه خدمات مجاني به مردم روز به روز بزرگ تر و پر درامدتر مي شن و ما با پول گرفتن روز به روز بدبختر! چون مشتري رو مي رونيم!
حالا هم، راه خود سازي اين نيست كه بگيم اگه مقاله اي نوشتين كه منبع نداشت پس اون حذف ميشه يا اصلا در سايت قرار نمي گيره و ... (اينها فقط مثالن و روي حرفم با همس)
اينكه اطلاعات بدون منبع حذف بشن كار سختي نيست اما آيا سود اين روش چكشي بيشتر از ضررشه؟!!! فكر نمي كنم!
در واقع كسي كه داره اطلاعاتي ارسال مي كنه (حتي بدون منبع) خودش اولين قدم رو برداشته چون داره يواش يواش ميفهمه كه What you share is what you get
اما با يك برخورد چكشي نه تنها اون فرد اصلاح نميشه بلكه احتما ميره كه يكي از نيروهايي كه بهر صورت براي سايت اطلاعاتي به ارمغان مياورده، براي هميشه از ادامه و در نتيجه اصلاح تدريجي صرف نظر كنه...
در سايت و در راس گروه فردي مثل علي آقا قرار دارن كه خودشون براي ما يك الگو هستند و هميشه منابع رو به طور دقيق ذكر مي فرمايند. اما نميشه اين انتظار رو از همه داشت، به نظر من ما اول بايد به فكر غني كردن منابع اطلاعاتيمون باشيم حالا به هر نحوي! بعد به فكر فرهنگ اطلاعاتي و ... اون خارجي يا اون روزنامه داخلي اگه مي گه با ذكر منبع چون ذكر منبع براش درامد داره اما ذكر يا عدم ذكر منبع در ايران معمولا يه پاپاسي هم نصيب كسي نميكنه پس ذكر منبع مخصوصا در مورد منابع خارجي فعلا براي ما اولويت شماره يك نيست بلكه غني سازي منابع اطلاعاتيمونه!
از اين نظر افراد از پايين به بالا تقسيم ميشن:
افرادي كه مقالات رو ترجمه مي كنن و به نام تاليف از خودشون ميدن (حتي تو نويسنده هاي كتاب هاي جديد هم ديده ميشه، پس مشكل ريشه ايه!)
افرادي كه مقالات رو ترجمه ميكنن و منبع رو ذكر نمي كنن
افرادي كه منبع دقيق رو ذكر نمي كنن مثلا ميگن اينترنت يا مثلا microsoft.com!
افرادي كه مقاله را ترجمه مي كنن و منبع رو هم كامل مي گن اما يه چيزي بهش مي چسبونن كه فقط ترجمه خالي نباشه و از اين حرفا!
افرادي كه واقعا مقاله هاي متفاوتي مي خوانند و خودشان چيز جديدي مي فهمند و يا راه ساده تري پيدا مي كنند و مقاله اي مي نويسن و ...
و در آخر افرادي مثل علي آقا كه نه تنها منابع رو كامل اعلام مي كنن بلكه قسمت هايي كه مربوط به خودشان هست را هم با نام خودشان اعلام نمي كنن (احتمالا از خلوص نيت و هدف والايي كه دارند، سرچشمه مي گيرد... )
خلاصه اينكه بايد افراد بي فرهنگ (مثل من) هم با فرهنگ شوند.
و اينكار تنها با افزايش افراد خالص صورت مي گيرد.
مثال: خود من تا مدت ها فقط استفاده كننده بودم و فقط حدود شش ماه بعد از عضويتم هيچ چيزي نمي نوشتم (دريغ از يك تبريك براي روحيه دادن و ...) اما اولين قدمم اين بود كه در سايت چيزي بنويسم و موجوديتم را اعلام كنم... اين اولين قدم بود و اميدوارم بتوانم اين راه را ادامه بدهم (من ديگه ته ته ليستم چون پست هم نمي كردم)
دليل اينكه اينكار را كردم هم مي گويم شايد جالب باشد... برخي افراد اين سايت را خيلي خيلي خالص ديدم و هيچ دليل منطقي كه حتي درست هم باشد براي كاري كه مي كنند پيدا نكردم!!! تازه يه چيزي هم از جيبشون گذاشتن (البته بعدا جبرانش ميكنن ها... )
اميدوارم در كنار غني سازي اطلاعاتي، خلل هاي فرهنگي موجود هم پر شوند...
-موفق باشيد. |
_________________ !Sometimes it is difficult to recognize the difference between worthless glass and priceless diamonds, specially about human beings
None of you humans seem to understand! I'm not logged in here with you! YOU'RE LOGGED IN HERE WITH ME |
|