Contacts
صفحه اصلی پورتال | صفحه اصلی تالار | ثبت نام | اعضاء | گروه ها | جستجو | پرسش و پاسخ | فروشگاه الکترونیکی | خرید پستی بازی های کامپیوتری





صفحه اول انجمنها -> گفتگوی آزاد پیرامون مسایل متفرقه -> SMSهای عاشقانه تک
 

ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع ديدن موضوع قبلي :: ديدن موضوع بعدي

SMSهای عاشقانه تک
نويسنده
پيغام
denim
کاربر جدید
کاربر جدید


تاريخ عضويت: جمعه 15 فروردين 1393
تعداد ارسالها: 3
محل سكونت: qazvin


2 شنبه 18 فروردين 1393 - 23:46
پاسخ بصورت نقل قول
یروز غروب تو کوچه ها بارون میومد …
چیک چیک صدای گریه ی ناودون میومد …
بارون دونه دونه از هر سو روون بود …
مرغ خسته اون شب کنج آشیون بود …
هنوز اون روز فراموشم نمیشه …
که بادست قشنگت روی شیشه …
کشیدی عکس قلبی و نوشتی …
واسه امروز و فردا و همیشه …
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
آهای کافـﮧ چی …
در این روزهاے پر رفت و بی آمد
ندیدی عزیزی را کـﮧ تمام ِ تلاشش در رفتـטּ بود و نماندטּ ؟
این آخرے ها خبر دیدنش را در کافـﮧ اے بـﮧ مـטּ دادند ؛
اگر رفتـﮧ کـﮧ هیچاگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها بـﮧ حساب مـטּ برایش بریز ,
اگر از تلخی اش گلـﮧ و شکایتی کرد بگو :فلانی گفت :این تلخی در برابر رفتنت هیچ است .
بگو : کـﮧ فلانی در بـﮧ در این کافه بـﮧ آטּ کافه در پی تو بود بی انصاف !آهای کافـﮧ چی حواست با مـטּ است ؟
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
وقـتـے حـس میڪنم …
جایــے در ایــטּ ڪره ے خاڪے . .
تــو نفـس میڪشـے و مـטּ …
از هــماטּ نفـس هایتـــ ،،، نفـس میڪشم آرام مــی شوم !
تـو بــاش !!!
هـوایـتـــ ! بـویـت ! بـراے زنده مانـدنـم ڪافـــے ستـــ
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
قاضی روی میز خم شد: خب دخترم؛ دلت می خواد با مادرت زندگی کنی یا پدرت؟
دخترک زیر چشمی به قاضی نگاه کرد. چشم گرداند
چند لحظه به زن و مرد خیره ماند.
قاضی از مرد و زن خواست که برای چند دقیقه دادگاه را ترک کنند.
دخترک با نگاه، رفتن آنها را دنبال کرد تا در بسته شد.
قاضی از جا بلند شد.
رفت و روی صندلی کنار او نشست: خب؟!
دخترک آه کشید: گیج شدم.
قاضی خم شد و همان طور که موی اورا نوازش می کرد، پرسید: چرا؟
دخترک رو به او کرد: آخه سارا میگه خودمو نصف کنم. یه نصفه رو بدم به پدر نصفه ی دیگرو به مادر. این طوری هیچ کدوم تنها نمی مونن. مگه نه؟
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ
کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ
رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ
وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
به تو یه معذرت خواهی بدهکارم
واسه اینکه باهات بد بود رفتارم
خیال میکردم از دست دادنت ساده است
نمیدونستم انقدر دوستت دارم
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
استعداد عجیبی در شکستن داری….
قلب…غرور…پیمان…
استعداد عجیبی در نشستن دارم….
به پای تو…به امید تو…در انتظار تو
متشکرم
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
اجازه خدا؟
ميشه من ورقمو بدم؟
ميدونم وقت امتحان تموم نشده
ولي من ديگه خسته شدم....
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
آدم ها همشون ادعا ميكنن بارونا دوست دارن ولي وقتي بارون مياد چتر ميگيرن رو سرشون...
از دوست داشتن آدما بايد ترسيد.
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
از زندگاني ام گله دارد جواني ام
شرمنده جواني از اين زندگاني ام
دارم هواي صحبت ياران رفته را
ياري كن اي اجل كه به ياران رساني ام
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
از شب پرسيدم چه بنويسم براي كسي كه دوستش دارم؟
گفت:بي تو فردايي ندارم
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
از كسي كه دوسش داري ساده دست نكش شايد ديگه هيچ كس رو مثل اون دوست نداشته باشي...
و از كسي كه دوستت داره بي تفاوت عبور نكن چون شايد هيچ وقت هيچ كس تو رو مثل اون دوست نداشته باشه.
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
اعتبار آدم ها به حضورشان نيست به دلهره ايست كه در نبودشان حس ميشود....
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
اگر خاطر كسي رو نتونستي از خاطرت باك كني بدون هميشه در خاطرشي
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
اگه خوابت اومد بيا تو چشمام بخواب/اگه اشكام نذاشت بيا تو قلبم بخواب/اگه صداي قلبم نداشت من ميميرم تو سير بخواب
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
اگه سر خاكم اومدي ديدي به احترامت بلند نميشم از سكوتم بقهم كه خاك پات شدم
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
اولين كسي كه عاشقش ميشي دلتا ميشكنه،دومين كسي كه مياي دوسش داشته باشي از تجربه قبلي استفاده ميكني دلتو بدتر ميشكنه و ميزاره ميره،بعدشم ديگه هيچ چيز واست مهم نيست و از اين به بعد ميشي اون آدمي كه هيچ وقت نبودي،ديگه دوست دارم واست هيچ معنايي نداره و اگه يه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشا ميشكني كه انتقامه خودتا ازش بگيري و اون ميره با يكي ديگه...اينطوري كه دل همه آدما شكسته ميشه
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
بسري ب دوس دخترش اس داد:
سلام عشقم كجايي؟دختر گفت خونمون ميخوام بخوابم.تو كجايي؟
بسر كفت:در مهماني!بشت سرت ايستاده ام.فقط دستانش را رها كن
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
به اندازه گريه ى گنجشك دوست دارم!شايد اين دوست داشتن كم به نظر بياد اما يه چيزو ميدونى؟
گنجشكها زمانى كه گريه ميكنن ميميرن!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
پسری شیفته ی دختری شد،چند ساعتی تو خیابون باهم قدم میزدن که یهو 1بنز گرون قیمت جلو پاشون ترمز زد،دختر به پسره گفت:خوش گذشت ولی نمیتونم همیشه پیاده راه برم"بای"نشست،راننده بهش گفت خانوم ببخشید من راننده ی این آقا هستم لطفا پیاده شید!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
چرا غم ها نميدانند كه من سلطان غم هايم/بيا اي دوست با من باش كه من تنهاي تنهايم.
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
خواستم چشماتو از پشت بگيرم...
ترسيدم اسمايي كه ميگي آزارم بده
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
دختر بچه:دوست دارم
پسر بچه:مثل آدم بزرگا؟!
دختر بچه:نه...راستکی...!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
در كشور ما شاهي بود براي سركرمي خود بازي ساخت كه 2نفر بر روي سنك ترازو روند و هر كس كه وزنش كمتر بود كشته شود.از بخته بدم من و يارم روبروي هم افتاديم.براي اينكه يارم زنده بماند ده روز غذا نخوردم.روز مسابقه من خود را سبك كرفتم!
غافل از اينكه يارم به باهاي خود وزنه بسته بود.
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
ديگر با عروسكهايم بازي نميكنم.بزرك شدم!خودم عروسكي شدم.اينقدر بازي ام دادند!كه قلبم باتيكه بارجه هاي رنگارنگ وصله خورده است
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
روزی مجنون را پای محکمه ی عدل بردند گفتند توبه کن گفت :خدایا عاشقم؛ عاشقترم کن.
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
سرخاک من..!! اونی ک بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه...!! اونی که نخواست مارو ببینه بالاخره میاد دیدن جسدم..!! اونی که حتی نیومده تولدم زیرتابوتمو میگیره...!! اونی که سلام نمیکرد میاد برای خداحافظی...!! چه روز قشنگیه اون روز همه هستن...!! حیف که خودم نیستم...!!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
شبي از سوزگفتم قلم را/بيا بنويس غم هاي دلم را/قلم گفتا برو بيمار عاشق/ندارم طاقت اين بار غم را
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
طناب را برگردنم انداختند وگفتندآخرین آرزویت:گفتم دیدار یارگفتند:خسته است تا صبح طناب می بافته...!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
ماه به من گفت،اگر عشقت به تو پيامي نميدهد چرا تركش نميكني؟به ماه گفتم آيا آسمان تو را ترك ميكند زماني كه نميدرخشي؟
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
ﻣﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﺏ ﮔﻔﺖ :ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ، ﺁﺏ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺶ ﮐﻨﺩ
ﮔﻔﺖ:

ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ! ﺭﻓﺖ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﺮﺩﻩ

ﺑﻮﺩ...
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
موقعی که می خواستمت می ترسیدم نگات کنم،موقعی که نگات کردم ترسیدم باهات حرف بزنم،موقعی که باهات حرف زدم ترسیدم نوازشت کنم،موقعی که نوازشت کردم ترسیدم عاشقت بشم،حالا که عاشقت شدم میترسم از دستت بدم...
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
میبینی خدا؟؟؟ خدا داشتیم بازی میکردیم اون رفت چشم گذاشت من رفتم قایم شدم اما اون به جای من یکی دیگه رو پیدا کرد ومن برای همیشه گم شدم...!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
يك نصيحت:مواظب خودت باش
يك خواهش:اصلا عوض نشو
يك آرزو:فراموشم نكن
يك دروغ:دوست ندارم
يك حقيقت:دلم برات تنگ شده
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
^^^^DAR ENTEZARE SMS HAYE jadid tar bashid^^^^
$$$$$lotfan nazaretona begid$$$$$$

_________________
ircchat.persiairc.com
kh0sh hal misham be serve man biyayd
tnX
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل آدرس AIM نام كاربري در پيغامگير Yahoo نام كاربري در پيغامگير MSN
 

نمايش نامه هاي ارسال شده قبلي:   
ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع    صفحه 1 از 1 تمام ساعات و تاريخها بر حسب 3.5+ ساعت گرينويچ مي باشد


 
پرش به:  


شما نمي توانيد در اين انجمن نامه ارسال كنيد.
شما نمي توانيد به موضوعات اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن ويرايش كنيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن حذف كنيد
شما نمي توانيد در نظر سنجي هاي اين انجمن شركت كنيد


unity3d

بازگردانی به فارسی : علی کسایی @ توسعه مجازی کادوس 2004-2011
Powered by phpBB © 2001, 2011 phpBB Group
| Home | عضويت | ليست اعضا | گروه هاي كاربران | جستجو | راهنماي اين انجمن | Log In |