Contacts
صفحه اصلی پورتال | صفحه اصلی تالار | ثبت نام | اعضاء | گروه ها | جستجو | پرسش و پاسخ | فروشگاه الکترونیکی | خرید پستی بازی های کامپیوتری





صفحه اول انجمنها -> درخواست همکاری -> پيشنهاد به تمام گروه هاي بازي سازي
 

ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع ديدن موضوع قبلي :: ديدن موضوع بعدي
برو به صفحه قبلي  1, 2, 3, 4, 5  بعدي

نويسنده
پيغام
amir_m_r
متخصص ساخت بازی
متخصص ساخت بازی


تاريخ عضويت: 5 شنبه 4 خرداد 1385
تعداد ارسالها: 260
محل سكونت: كرج


3 شنبه 17 بهمن 1385 - 23:59
پاسخ بصورت نقل قول
نمونه داستان رو بذار تا همه در باره اش نظر بدن .
درست نيست آدم از خودش تعريف كنه. (شوخي) Very Happy

_________________
بازي ادامه داره ...
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر
 

نويسنده
پيغام
kohzadi
در حال رشد
در حال رشد


تاريخ عضويت: جمعه 13 بهمن 1385
تعداد ارسالها: 78
محل سكونت: شيراز


4 شنبه 18 بهمن 1385 - 09:12
پاسخ بصورت نقل قول
اينم يك قسمتي از داستان :
در دنیای نارسیس در جنگل سس دو مرد نقاب دار در حال جنگ با یکدیگر هستند بعد از مبارزه ای طولانی یکی از آن دو که بسیار خسته شده بود پا به فرار میگذارد و نفر دو به دنبال او به راه می افتد .در کنار این جنگل خانوادهای سه نفری زندگی می کنند یک زن و شوهر با پسر نوزده سالیه خود .(نفر اول داهوک و نفر دوم ناهوک است این دو با هم برادر هستند).داهوک وقتی از جنگل خارج می شود زنی را میبیند که به او نگاه میکند داهوک به سمت آن زن میدود وشمشیر خود را در شکم او فرو میکند پسری در آن نزدیکی شاهد ماجرا است و فریادی میکشد(نام او بامين است) داهوک متوجه او میشود و به سمت او میدود در این لحظه زاک پدر خود را صدا میزند و داهوک زاک را به گوشهای پرتاب میکند داهوک به بالای سر بامين میرود و همین که می خواهد بامين را بکشد پدر بامين سر میرسد و به مبارزه با او می پردازد و بامين همچنان خیره به جسد مادرش نگاه میکند که ناگهن قطره خونی روی صورت بامين می ریزد وقتی که بامين صورت خود را بر میگرداند میبیند که پدرش نیز کشته شده است او از شدت خشم فریادی میکشد و به روی گردن داهوک میپرد و خنجر کوچکی را که همراه خود داشت را به گردن او فرو میکند داهوک بامين را به طرفی پرت میکند و به سمت او میرود اما در وسط را ناگهان می ایستد و به این طرف و آن طرف نگاه میکن و بعد به صورت دود سیاهی ناپدید می شود بامين به سر جسد پدرش می آید پدرش به بامين میگوید که باید این حادثه را فراموشکند وبه فکر انتقام نباشد زیرا آنها افراد خطرناکی هستند و بعد از گفتن این حرف او میمیرد بامين به سر جسد مادرش میرود و شروع به گریه میکند .
بامين بعد از مدتی گریه پدر ومادر خود را به خاک می سپارد و روبانی را که مادرش با آن موهای خود را می بست بر میدارد وبه سر خود می بندد و شمشیر پدر خود را برمی دارد در این لحظه احساس میکند که کسی از درون جنگل او را زیر نظر دارد وقتی بامين به آن سمت می رود کسی از انجا فرار میکند .
اکنون او قصد دارد یک جنگجو مانند پدرش شود(پدر بامين یک جنگجو بوده که پس از مرگ خواهر بامين به دست داهوک برای از دست ندادن پسر خود به این منطقه آمده وبه دور از چشم دیگران در این مکان زندگی میکند ولی بامين از این ماجرا خبر ندارد)برای این کار او باید بتواند موجودات شیطانی را از بین ببرد تا بتواند لقب جنگجو را به دست آورد برای این کار باید به گروه سربازان پیپس بپیوندد برای این کار باید به شهر جین برود واز آنجا به شهر پیپس برود(پايتخت امپراتوري ندريا).در راه چند راهزن به بامين حمله میکنند در این هنگام تیری به یکی از راهزن ها برخورد میکند و دختری جوان از میان بوته ها بیرون می آید و به زاک کمک میکند آنها پس از کشتن آن راهزن ها به شهر جین میروند و در آنجا استراحت میکنند وآن دختر خود را به بامين معرفی میکند(او ميشا است ودر تیراندازی محارت زیادی دارد او یتیم است)در این هنگام پیر مردی که آنها را زیر نظر داشت به سمت آنها میآید و می گوید که شمشیر بامين را می شناسد و میگوید مردی را می شناخته که چنین شمشیری داشته است ونام آن مرد لجیوس بوده بامين میگوید که آن نام پدر اوست و همه چیز را برای او تعریف میکند و در حالی که آن مرد در حال تعریف کردن است حس انتقام در او بیشتر میشود و سپس آن پیر مرد میرود . بامين به راه می افتد و ميشا از او می پرسد که به کجا میرود و بامين می گوید که به پیپس برود و ميشا از بامين می خواهد که بگذارد او نیز با او همراه شود و بامين قبول می کند.

_________________
دوستار شما سعيد
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل
 

نويسنده
پيغام
kohzadi
در حال رشد
در حال رشد


تاريخ عضويت: جمعه 13 بهمن 1385
تعداد ارسالها: 78
محل سكونت: شيراز


4 شنبه 18 بهمن 1385 - 09:36
پاسخ بصورت نقل قول
سلام بچه ها راستي من يك نفر رو تو اين سايت پيدا كردم كه اسمش شبيه منه حتي ايميلش اگر كسي از اون خبر داره به منم بگه به خدا من اونو نميشناسم . Confused

_________________
دوستار شما سعيد
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل
 

نويسنده
پيغام
شهروز
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: جمعه 16 مرداد 1383
تعداد ارسالها: 3279
محل سكونت: Germany


4 شنبه 18 بهمن 1385 - 11:15
پاسخ بصورت نقل قول
سعيد جان
داستان شما دقيقا مخلوطي از شاهنامه فردوسي و يك سريال انگليسي كه چند سال پيش از شبكه 2 پخش مي شد است.
اسامي و موضوعات و روند كلي داستان بر اساس همين سريال انتخاب شده اند.

_________________




استدیوی نرم افزاری بلوبالک
www.Bluebulk.info
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ديدن وب سايت كاربر
 

نويسنده
پيغام
مصطفي سپهريان
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: جمعه 24 آذر 1385
تعداد ارسالها: 1147
محل سكونت: تو يه فلش مموري دو گيگ


4 شنبه 18 بهمن 1385 - 13:56
پاسخ بصورت نقل قول
سعيد جان خوبه ولي فكر كنم چون خلاصه اي از داستان بود نارسايي هايي داشت ولي همين طور كه آقا شهروز گفتند بهتره طرح كلي از خودت باشه!!! منظورم اينه كه تماما سبكش رو خودت ريخته باشي تا بهتر بشه ولي در كل بايد بگم خوب بود
موفق باشي Laughing

_________________
«پشتکار»«پشتکار»«پشتکار»
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

جواب
نويسنده
پيغام
kohzadi
در حال رشد
در حال رشد


تاريخ عضويت: جمعه 13 بهمن 1385
تعداد ارسالها: 78
محل سكونت: شيراز


4 شنبه 18 بهمن 1385 - 14:57
پاسخ بصورت نقل قول
سلام دوستان بازم شما درست متوجه نشديد اين قسمتي رو که من گذاشتم دموي اول بازيه و اين رو هم بگم که بازي در مورد يک گروه 6 نفريه و در مورد حرف دوست ديگمون ميشه اسم او سريال يا فيلم رو به من بگي.

_________________
دوستار شما سعيد
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل
 

نويسنده
پيغام
مصطفي سپهريان
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: جمعه 24 آذر 1385
تعداد ارسالها: 1147
محل سكونت: تو يه فلش مموري دو گيگ


4 شنبه 18 بهمن 1385 - 15:08
پاسخ بصورت نقل قول
فكر كنم منظور شهروز جان فيلم افسانه ي شجاعانه.؟ درسته؟؟؟؟؟؟ Wink

_________________
«پشتکار»«پشتکار»«پشتکار»
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

جواب
نويسنده
پيغام
kohzadi
در حال رشد
در حال رشد


تاريخ عضويت: جمعه 13 بهمن 1385
تعداد ارسالها: 78
محل سكونت: شيراز


4 شنبه 18 بهمن 1385 - 15:53
پاسخ بصورت نقل قول
سلام اگر منظور اون دوستمون همونيه كه شما گفتيد آقا مصطفي بايد بگم اصلا اين تور نيست و اين شباهت ها تصادفيه و من اگر داستان من شبيه موضوعي با شه شبيه بازي هاي فاينل فانتزيه.

_________________
دوستار شما سعيد
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل
 

نويسنده
پيغام
amir_m_r
متخصص ساخت بازی
متخصص ساخت بازی


تاريخ عضويت: 5 شنبه 4 خرداد 1385
تعداد ارسالها: 260
محل سكونت: كرج


4 شنبه 18 بهمن 1385 - 16:04
پاسخ بصورت نقل قول
اولا كه دستت درد نكنه
دوم خيلي خيلي ابتداييه و نميشه بهش گفت طرح داستان چون سر و تهش معلوم نيست و به لحاظ ساختاري چهار چوبهاي روايتي هيچ سبكي رو نميشه توش پيدا كرد.
سوم هدفت از گفتن اينا چي بود
چهارم اين اسمهاي عجيب و غريب براي اينه كه داستانت شبيه كارهاي خارجي بشه يا رو معني شون هم فكر كردي
پنجم اون كسي كه فكر مي كنه ميدونه٬ نمي دونه (كنفسيوس)
پس هممون جاي پيشرفت داريم Very Happy

_________________
بازي ادامه داره ...
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر
 

نويسنده
پيغام
مصطفي سپهريان
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: جمعه 24 آذر 1385
تعداد ارسالها: 1147
محل سكونت: تو يه فلش مموري دو گيگ


4 شنبه 18 بهمن 1385 - 16:12
پاسخ بصورت نقل قول
ايولا من هم مي خواستم همين رو بگم... اسم هايي كه انتخاب كردي خيلي بدرد يك بازي ايراني نمي خورند... ما مي خوايم يه بازي كاملا ايراني بسازيم بعد شما اومدي اين اسم هاي اجق وجق رو نوشتي.
البته اگر بي ادبي كردم ببخشيد قصدم فقط نظر براي بهتر شدن كار شما بود Wink

_________________
«پشتکار»«پشتکار»«پشتکار»
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نمايش نامه هاي ارسال شده قبلي:   
ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع    صفحه 2 از 5 تمام ساعات و تاريخها بر حسب 3.5+ ساعت گرينويچ مي باشد
برو به صفحه قبلي  1, 2, 3, 4, 5  بعدي


 
پرش به:  


شما نمي توانيد در اين انجمن نامه ارسال كنيد.
شما نمي توانيد به موضوعات اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن ويرايش كنيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن حذف كنيد
شما نمي توانيد در نظر سنجي هاي اين انجمن شركت كنيد


unity3d

بازگردانی به فارسی : علی کسایی @ توسعه مجازی کادوس 2004-2011
Powered by phpBB © 2001, 2011 phpBB Group
| Home | عضويت | ليست اعضا | گروه هاي كاربران | جستجو | راهنماي اين انجمن | Log In |